بروجردی: در تعامل با چین غفلت کردیم

author
1 minute, 10 seconds Read

رئیس گروه دوستی ایران و چین:

متن کامل مصاحبه علائدین بروجردی


تهران- ایرنا- رئیس گروه دوستی ایران و چین با بیان اینکه در دهه های گذشته در تعامل با چین غفلت کرده‌ایم، گفت: با توجه به فعالیت چین در عرصه های مختلف اقتصادی و انعقاد قراردادهای بلندمدت با کشورهای مختلف، بهتر است هرچه سریعتر برنامه جامعه همکاری 25 ساله ایران و چین به قرارداد تبدیل شده و به مرحله اجرا برسد.

ارتباط ایران و چین قدمتی با تاریخ هزار ساله دارد؛ هرچند در چند سال گذشته دستخوش فراز و فرود و تغییرات جـدی شـده اســت. در گفت وگویی که با عـلاءالـدیـن بــروجــردی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، سفیر اسبق ایران در چین و رئیس انجمن دوستی ایــران و چین داشتیم به ریشه برخی از مخالفت‌ها در زمـیـنـه ارتباط با چین پرداختیم و عوامل مهم شکست این ارتباط بخصوص در دهه نود را بررسی کردیم. همچنین در این گفت وگو در خصوص طلیعه و آینده اقتصاد چین و رقابت جهانی او با آمریکا صحبت کردیم و نقشه ژئوپلیتیک جاده ابریشم را که چین در آستانه احیای آن از طریق پاکستان، ایران و افغانستان است، بررسی و کندی تکمیل پروژه هایی مانند آن را آسیب شناسی کردیم.

اگر بخواهید اجـمـالا به ریشه و دلایل ناهماهنگی برخی مسئولان کشور در ارتباط با کـشـورهـای شرقی خصوصاً چین اشـاره کنید، کدام نکات را ذکر می‌کنید؟ چرا برخی از مسئولان دولت‌های مختلف هیچ علاقه‌ای به شکل‌گیری این ارتباطات اقتصادی ندارند؟

از ابتدای پـیـروزی انقلاب تا امـروز یک نگاه و گرایش جدی میان مسئولان جمهوری اسلامی وجود دارد که آن هم تمایل شدید به غرب است؛ علت وجــود ایـن گرایش هم چندان پیچیده نیست. بسیاری از مسئولان کشور ما تحصیل‌کرده غرب هستند و در آمریکا یا کشورهای اروپایی درس خـوانـده‌انـد. بـه همین دلیل هـم بـه آن سیستم علاقه‌مند هستند. قبل از انقلاب اسلامی هم ایران کاملا در اختیار غـرب بـود و ساختار و زیرساخت‌های کشور به‌صورت کاملا غربی طراحی شده اسـت. کشورهای غربی به رهبری آمریکا تحریم‌های ظالمانه و پیچیده‌ای را علیه کشور ما طراحی کرده‌اند ولی باز هم برخی مسئولان ما با اکـراه از غرب رو برمی‌گردانند و به ظرفیت‌های اقتصادی موجود در کشورهای شرقی مثل روسیه و چین توجه می‌کنند. نکته مهم دوم عـدم شناخت از کشور چین است.

چین امـروز از لحاظ توانمندی‌های علمی و فناوری مساوی با آمریکا، اروپا و تمام کشورهای توسعه یافته جهان است. ولی خیلی از مسئولان کشور ما چنین فهم و شناختی ندارند. هواپیمای ایرباس یا گوشی اپل اگرچه هویتشان آمریکایی و اروپایی است ولی امروز در شانگهای و شنژن چـیـن تـولید می‌شود و کارخانه‌هــای بــزرگ خودروسازی جهان در چین فعالیت می‌کنند.

ما با چین هیچگونه سوءپیشینه تاریخی نداریم و هرچه بوده اعم از روابط فرهنگی و اقتصادی عمیق از طریق جاده ابریشم بوده است. منطق حکم می‌کند امـروز هم که کشور ما تحت فشار اقـتـصـادی قـــرار دارد همین روابـط عمیق با چین ادامـه پیدا کند. البته باید گفت این نگاه عملیاتی و استراتژیک میان مسئولان عالی‌رتبه نظام بخصوص مقام معظم رهبری وجود دارد. حتی اگر روزی تمام تحریم‌ها هم برداشته شوند و شرکت‌های اروپایی هم مایل باشند با ایران همکاری کنند، دیگر هیچ سرمایه‌ای در اروپـا برای همکاری اقتصادی با کشور ما وجود ندارد. فعالیت‌های زیرساختی در حوزه‌های مختلف اقتصادی خصوصا نفت و گاز نیاز به ثروت انبوهی دارد که در حال حاضر تنها در چین موجود است نه در کشورهای اروپایی.

به علت کدورت و ناراحتی دولـت چین از ایــران و قطع ارتباطات اقتصادی دو دولت ایـران و چین در ابتدای دهه نود و دولت آقای روحانی اشاره کنید. حتی وزیـر سابق امور خارجه، آقای ظریف هم بعدها در آن گزارش معروف خودشان گفتند: مــا بـه امید آمـدن شرکت‌های اروپایی به ایران، دوستان دوران سختی خودمان را رنجاندیم.

وقتی برجام را امضا کردند ظاهرا فضای مثبتی در کشور ایجاد شد و می‌گفتند تحریم‌ها برداشته خواهد شد. خیلی از شرکت‌ها مجاز به کار در ایـران شدند و شرکت‌های نفتی مانند توتال و شل هم راهی کشور ما شدند. بر اساس همان دیدگاهی که در سـؤال قبلی عرض کـردم وزیر نفت دولت قبل چینی‌ها را به‌صورت کاملا توهین‌آمیزی از مجموعه‌های نفتی مانند یادآوران اخراج کــرد. توهین و بـدرفـتـاری بیش از این امکان پذیر نبود که در دولت قبل انجام گرفت. ما در مجلس اصرار زیادی کردیم که ثابت کنیم این کار اشتباه و خطای استراتژیک است. تلاش کردیم به دولت بگوییم برای موفقیت اقتصادی باید جا پای محکمی گذاشت و اگر فردا توتال و شل از ایران خارج شدند ما هر دو طرف موازنه اقتصاد جهان را از دست داده‌ایم.

این یک حقیقت روشن است؛ ما کشوری هستیم که گزینه‌های زیادی برای ارتباط گسترده در دنیا نداریم. تکلیف غرب که مشخص است. تکلیف آمریکا که از آنها هم مشخص‌تر اسـت. آمریکا به‌ هیچ وجه اجازه ارتباطات اقتصادی عمیق با ایــران را به غـرب نمی‌دهد. ولـی چین کشوری است که ثابت کرده زیر بار زور آمریکا نمی‌رود.

مثل روس‌ها که امروز مستقیما با آمریکا در حال جنگ هستند. همه می‌دانند ماجرای اوکراین تنها یک بهانه اسـت و نبرد اصلی میان ناتو و روسیه در جریان اســت. چینی‌ها هم به شدت در مـاجـرای تـایـوان با آمریکا درگیر شـده‌انـد و چالش دارنــد.

نکته مهم ایـن اسـت که چین و روسیه کشورهایی هستند که با فشار آمریکا سیاست‌هایشان دستخوش تغییر نمی‌شود و این کشورها گزینه‌هایی هستند که مناسب سرمایه‌گذاری و نگاه درازمــدت بـرای سیاست خارجه و اقتصاد کشور ما هستند.

این ابداً به معنای نداشتن هیچگونه ارتباطی با غرب نیست. ما برای همیشه در کشورمان به روی غربی‌ها نیز باز است ولی اگر آنها علاقه‌ای به کار اقتصادی در ایران نداشته باشند، ما از آنها خواهش و تمنا نخواهیم کرد. طبیعتا اگر فشار آمریکا نبود، کار اقتصادی با ایـران آرزوی بزرگ کشورهای اروپایی به حساب می‌آمد. چرا که ایران یک کشور تأثیرگذار در منطقه خودش و یک بازار مهم، بزرگ و متنوع است. همچنین دارای نعمت‌های خدادادی زیادی است ولی تجربه به همه ما ثابت کرده که همیشه آمریکایی‌ها به غربی‌ها فشار می‌آورند و اجازه فعالیت در ایران را به آنها نمی‌دهند.

تجربه ثابت کرده موضوع احیای جاده ابریشم مشخصاً در چند سال اخیر برای چینی‌ها اولویت و اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است. ولی ما ۴۰ سال در این زمینه فقط صحبت کردیم و اقدام جدی اتفاق نیفتاد. می‌گویند تکمیل کریدور شمال به جنوب می‌تواند سالانه ۲۵ میلیارد دلار برای کشور ما درآمدزایی داشته باشد. اما اصلاً اتفاق جدی و مهمی در این زمینه از سمت دستگاه‌های اجرایی مختلف مشاهده نشده است.

مدتی قبل یـک مطلب جالب از وزیــر راه و شهرسازی دولت سابق مشاهده کردم. وی می‌گفت مـن در دوران وزارت از چینی‌ها خواستم برای تکمیل کریدور یا همان کمربند جاده مستقیما وارد ایران شوند و در ازبکستان هم با آنها مذاکراتی انجام دادم.

منطق چین کاملا قابل درک است. چرا چین به سرعت وارد پاکستان شد و چرا به‌دنبال تکمیل جاده ۸۰۰ کیلومتری از شین جیانگ چین تـا اســلام‌آبــاد پاکستان و بندر گــوادر دریـــای عـمـان اســت و در ایــن زمینه ده‌هـا میلیارد دلار سرمایه‌گذاری انجام داده است و می‌دهد؟ جوابش کاملا مشخص و روشن است. چون پاکستان ۵۰۰ کیلومتر مـرز مشترک با چین دارد. در حالی که ازبکستان و ترکمنستان و افغانستان کشورها و حوزه‌های تحت نفوذ چین نیستند و بیشتر تحت نـفـوذ روسیه بــه حـسـاب مـی‌آیـنـد. بــه همین دلـیـل هم سرمایه‌گذاری مطلق در این کشورها برای تکمیل کـریـدور و جــاده ابریشم از منظره چینی‌ها اشـتـبـاه بـــود.

اگــر در آیـنـده بین چین و روسـیـه مشکل ایـجـاد مـی‌شـد، این سرمایه‌گذاری به هدر می‌رفت. حالا که چینی‌ها به بندر گـوادر رسیده‌اند به‌طور مستقیم و صریح به ما پیام می‌دهند که ما به دنبال ادامه دادن این جاده هستیم. آنها می‌خواهند و تمایل دارنـد از طریق سواحل مکران وارد ایران شوند. یک راه به سمت غرب یعنی عراق، سوریه و مدیترانه جلو می‌رود و یک مسیر هم به طرف ترکیه می‌رود. حالا به نظرتان باید به سبک دولت قبل بهانه بیاوریم و مثل وزیر راه قبلی بگوییم چرا چینی‌ها از جایی که ما گفتیم کریدور و کمربند جاده را ادامـه نـدادنـد!؟ آخر این چه حرفی است که مـی‌زدنـد!؟ مگر باید چینی‌ها به میل و خواسته ما و شما رفتار کنند؟

چینی‌ها هم مثل ما دنبال منافع ملی خودشان هستند و این یک موضوع طبیعی است. حالا پاکستان را به عنوان کشور اول تکمیل کریدور شمال بـه جنوب انتخاب کـردنـد. امــا اگــر در این موضوع اهمال کنیم و پشت گوش بیندازیم به عنوان کشور دوم سراغ افغانستان حتما خواهند رفت. کما اینکه امروز هم مذاکراتی در ایــن زمینه بـا طالبان انـجـام داده‌انـــد. ایـن بــرای کشور بــزرگ و مهمی مثل ایـران بسیار تأسف‌آور است. فرصت‌ها را از دست می‌دهیم و بعد از چند سال می‌گوییم ای بابا چرا چینی‌ها نیامدند؟ خوب مقصر چه کسی اسـت!؟ در نهایت باید گفت متأسفانه هیچ اقدام مؤثر و جدی در زمینه تکمیل کمربند جاده و کریدور و انتقال آن از طریق پاکستان به ایران انجام نشده است.

چـیـنـی‌هـا امــــروز مشغول فعالیت‌های اقتصادی مختلف هستند و مشابه قرارداد ۲۵ ساله که با ایــران تدوین شد را در کشورهایی مثل عربستان تدوین و حتی اجرا نیز کرده‌اند. پس چرا بلافاصله بعد از اینکه برای فعالیت اقتصادی وارد کشور ما می‌شوند، عـده‌ای فضاسازی می‌کنند و با جوسازی‌های رسانه‌ای می‌گویند قرار است کشور به چینی‌ها فروخته شود؟

ما در سوریه و عراق برای حفظ تمامیت این دو کشور نقش بسیار مهم و بزرگی را ایفا کردیم. ولی امـروز دست نمی‌جنبانیم و کشورهایی که روزی دشمن عراق و سوریه بودند و به داعش سلاح می‌فروختند بازارهای سوریه و عراق را گرفته‌اند.

به‌نظر شما با گذشت بیش از ۱۷ ماه از آغاز دولت سیزدهم این دولت راهبرد مشخصی برای ارتباط اقتصادی با چین دارد؟ مثلا می‌بینیم سفیری که در دولت قبل در پکن ساکن بود هنوز هم در چین است و تغییر نکرده اسـت. این عدم تغییر معنای خاصی دارد؟

وزیـر امـور خارجه فعلی یک شخصیت انقلابی و تلاشگر است. بنده سالها در وزارت خارجه فعالیت کردم و ما توقع داشتیم رویکرد وزارت خارجه این دولـت در ارتباط با کشوری مانند چین مثبت‌تر از قبل باشد. ابتدا باید آن ساختار قبلی به وزارت خارجه برگردد. ما نمی‌توانیم از طریق مدیرکل با کشوری مثل چین کار کنیم. ابتدای انقلاب ساختار را به‌صورت معاونت‌های منطقه‌ای تغییر دادیم تا این معاونت‌ها بتوانند بــا تـمـام کـشـورهـا بــه‌صــورت مــتــوازن و صحیح ارتباط برقرار کنند.

گاهی ماه‌ها می‌گذرد و ما در کشورهای مهم و اساسی هیچ سفیری نداریم. باید در کشورهای کلیدی مانند چین سفیرهای قدرتمندی داشته باشیم، سفیری که توانمند باشد و بتواند کار را جلو ببرد. متأسفانه الان اینطور نیست. البته وزیر امور خارجه قول داده که به زودی سفرای جدید را معرفی کنیم. اینطور نیست که اگر سفیر ما در چین فقط بلد بود کار اقتصادی کند و با صنعت و اقتصاد آشنا بود این کافی است.

اینکه وظیفه رایزن اقتصادی ماست. سفیر ما باید فهم سیاسی از تحولات جهانی و منطقه‌ای که به نفع ایران است را داشته باشد. ساختار سفارت ما در چین هم هنوز تغییر نکرده و هنوز بعد از ۱۷ ماه مسئولان وزارت خارجه در حال تصمیم‌گیری هستند. خود آقای رئیسی جایگاه ویژه‌ای دارند. ایشان هم رئیس شورای عالی امنیت ملی هستند و هم عهده‌دار جایگاه اجرایی کشور هستند. نگاه شخص ایشان ایـن اسـت که ارتباط اقتصادی با چین با قدرت و تمام توان جلو بـرود. اما این پروژه را باید تمام مجموعه دولت با توجه ویژه نهایی کنند که به نظر من اکنون در حال اقدامات مقتضی است.

فاصله تفاهمنامه ۲۵ ساله ایران و چین با قراردادهای عینی و قابل اجرا چه اندازه زیاد است؟

ایـن تفاهمنامه هنوز تبدیل به قــرارداد نشده اسـت. تفاهمنامه یک نـوع بسترسازی است تا با تلاش مسئولان در حوزه‌های مختلف قراردادهای قابل اجرا بیرون بیاید. طرف‌های مــذاکــره بنشینند و در حـــوزه‌هـــای مختلف اقتصادی مثل انــرژی، ریلی و… قراردادهای مصداقی را از دل تفاهمنامه خارج کنند. در این زمینه هنوز اتفاق قابل توجهی نیفتاده است.

لطفا درباره سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان نیز برای ما توضیح دهید. البته سفر پرحاشیه‌ای بـود. به نظر شما آنطـور که برخی از جریانات سیاسی خاص عنوان می‌کنند این سفر به معنای عبور چین از ایران و اتمام ایران در پروژه چین به حساب می‌آید و چین تصمیم گرفته است به جای ایـران پـروژه خودش را با امـارات، عربستان و رژیم صهیونیستی پیش ببرد!؟ یا فکر می‌کنید هنوز آنطور که باید از ایران ناامید نشده‌اند؟

کشور چین یک میلیارد و نیم جمعیت دارد و حزب کمونیست حزب حاکم بر این کشور است. این حزب ۹۰ میلیون نفر یعنی بیشتر از جمعیت کـشـور مـا عضو فـعـال دارد. تـمـام تصمیمات درون این حزب انجام می‌گیرد. چین کشوری نیست که یک سیاست راهـبـردی اتخاذ کند و با یک برخورد نامناسب توسط یک دولـت در کشوری به کلی آن سیاست را کنار بـگـذارد. ۶ سال قبل از همین سفر آقای شی جین پینگ به عربستان، ایشان به ایران سفر کرد و غیر از دیدار تاریخی خودش با مقام معظم رهبری و حمایت ایشان از ارتباط با چین هیچ دیـدار یا برخورد مناسبی از بدنه اجرایی کشور مشاهده نکرد.

خوب چینی ها به این نتیجه رسیدند که باید هر طور شده سیاست‌های خود را در منطقه پیش ببرند. وقتی که هم از منظر اقتصاد و هم از منظر راهبردی و منطقه‌ای رقیب جدی آمریکا هستند نباید دست روی دست می‌گذاشتند و منتظر ایـران و اقـدام جدی ما می‌ماندند. از ابتدا هم مشخص بود که منتظر واکنش ما نمی‌مانند و سیاست خودشان را با کشوری مانند عربستان جلو می‌برند.

هـمـانطـور کـه عــرض کـــردم خـط سریع‌السیر مکه به مدینه که یکی از بهترین خطوط راه‌آهن منطقه است، توسط چینی‌ها طراحی، تکمیل و بهره‌برداری شد و یکی دو سالی است که استفاده مـی‌شـود. بـا وجــود همه ایـن دسـت‌انـدازی هـا ما نمی‌خواهیم آیه یأس بخوانیم. اگر همین امروز هم سیاست جدید در این خصوص اتخاذ شود و تمام حاشیه‌ها را کنار بگذاریم، افق‌های روشنی در پیش خواهد بـود. حتما در سفر آقـای شی جین پینگ به عربستان اشتباهات زیادی صورت گرفت ولی ما نباید این اتفاق را بهانه‌ای برای قطع هرگونه ارتباط با چین قرار دهیم.

دقیقا هم همین اتفاق در عرض مدت کوتاهی افتاد. ترامپ بلافاصله زیر میز زد و از برجام خارج شد. بعد از خروج آمریکا از برجام توتال و شل و سایر شرکت‌های اروپایی بـدون کوچکترین تأملی از ایــران خــار ج شدند. درحالی ما این سیاست غلط را اجرایـی کـردیـم کـه چینی‌ها قطعا در بسیاری از موارد مانند خطوط راه‌آهن و مسائل ریلی از اروپایی جلوتر هستند. چهل هــزار کیلومتر ریــل‌گــذاری قطار پرسرعت که داخـل خـود چین وجـود دارد در دنیا بی‌نظیر اسـت. قطاری با سرعت ۳۵۰ کیلومتر در چین راه‌اندازی شده است. طبیعتا ما باید در آن برهه حساس یک انتخاب منطقی، دائمی و پیوسته انـجـام مــی‌دادیــم. نـه اینکه فقط بـه دنـبـال باز شدن درهای جدیدی از سمت اروپا باشیم و به همکاری با چین و روسیه به عنوان یک راه حل حاشیه‌ای و غیراساسی نگاه کنیم.

همین سفر اخـیـر آقـای شــی جین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان که با حاشیه‌های منفی نیز همراه بود با همین محتوا و برنامه‌ریزی دقیقا ۶ سال قبل به کشور ما انجام شـده بــود. پیشنهاد مهم و روی میز چینی‌ها در این سفر هم این بود که ما حاضریم کارهای اقتصادی راهبردی با شما انجام بدهیم. آن روزها ما مَست برجام بودیم و خیال می‌کردیم تا ابد می‌توانیم با غرب کار کنیم. در آن سفر برخورد بسیار نامناسبی با رئیس جمهور چین شد و ایشان پاسخ درستی از آقای روحانی دریافت نکرد. روحانی دو روز بعد تهران را به مقصد پاریس ترک کرد و سفر رئیس جمهور چین هم نصفه کاره ماند و برگشت. جزئیات این سفر مهم به تاریخ پیوسته ولی تبعات اقتصادی آن هنوز هم برای کشور ما باقی است.

شما در برهه‌های بسیار حساسی، هم رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس بودید و هم در حوزه ارتباط و تعامل مثبت با چین ورود و فعالیت جدی داشتید. مشخصاً بخاطر داریــد در حوزه‌های اقتصادی مختلف مانند راه، انرژی و… چه قراردادهایی با چین به دلیل بی‌توجهی دولت قبل از دست رفت؟

کیفیت حمل و نقل در کشور ما بسیار ضعیف اســت. گفته مـی‌شـود در ســال ۱۶ هــزار کشته جـــــاده‌ای داریــــم کــه از هــمــان ضـعـف جـدی در زیـرسـاخـت‌هـای آزادراهــــی و ریـلـی نشأت می‌گیرد. در حـوزه حمل و نقل نسبت به قبل از انقلاب اسلامی کار نوینی از لحاظ فناوری انجام نگرفته اسـت. هزاران کیلومتر راه‌آهـن احـــداث شــده ولــی بـا هـمـان زیرساخت‌های کهنه سابق. به یاد دارم در ابتدای دولت آقای روحانی چینی‌ها پیشنهاد جدی برای فاینانس و تقویت زیرساخت‌های حمل و نقل ما داشتند و می‌خواستند در ازای آن از ما نفت دریافت کنند. علت ناکامی ایـن پــروژه مهم نیز همان نگاه غربگرایانه میان مسئولان بود. چون همان روزهـا مطلع شدیم می‌خواهند همین پـروژه را با یک شرکت ایتالیایی عملیاتی کنند که هیچ وقت هم نتیجه نداد. شرکت‌های اروپایی هیچ گاه حاضر به اجرای چنین پروژه‌هایی برای ما نمی‌شوند. متروی تهران در پیش از انقلاب طراحی فرانسوی‌ها بود. مثل نیروگاه اتمی که آلمانی‌ها طراحی کرده بودند. ولی همگی با آغاز انقلاب اسلامی کار را رها کردند و رفتند. ما باید بپذیریم که غرب به دلیل اختلافات گسترده با ما که مهمترینش قطع رابطه با آمریکاست هیچ وقت همکاری اقتصادی جدی با ما نخواهد کرد.

به دلیل تأثیرپذیری ۱۰۰ درصدی این کشورهای اروپایی از آمریکا آنها قادر به همکاری با کشور ما نیستند. در دولت فعلی هم ارتباط اقتصادی با کاملا کند پیش می‌رود و اصلا قابل قبول نیست. برای همه ما جای سؤال و تعجب دارد. نگاه و رویکرد این دولت که به ارتباط با چین مثبت است، پس چرا اراده لازم و عوامل اجرایی را به کار نمی‌گیرند. فرصت‌ها گذراست و زود می‌گذرد. خط آهن سریع‌السیری که ما هفت سال پیش دنبال آن بودیم امروز در عربستان توسط چینی‌ها افتتاح می‌شود. می‌بینیم که ما فرصت را از دست دادیــم. امـروز هم دوبـاره این دست و آن دست می‌کنیم و اراده قوی برای اجــرای ایـن طـرح‌هـای مهم را نـداریـم. دنیا با سرعتی باورنکردنی به دلایل زیست محیطی به سمت خودروهای برقی حرکت می‌کند. ولی ما هنوز هیچ کاری در این زمینه انجام نداده‌ایم و می‌توانیم بسیاری از این موضوعات مهم را از دل تفاهمنامه ۲۵ ساله خارج کنیم.

حــوزه انــرژی هـم یکی از موضوعاتی اســت که در آن بسیار عقب هستیم و تـوان داخلی برای سرمایه‌گذاری نداریم. مثال در میادین مشترک گازی با کشور قطر بسیار عقب‌تر از کشور مذکور هستیم. باید بتوانیم سرمایه و تکنولوژی‌های لازم را از کشوری مانند چین جذب کنیم و بیاوریم. ما این کار را نمی‌کنیم ولی کشور همسایه ما همین سرمایه‌گذاری را از طریق شرکت‌های چینی انجام می‌دهد که اتفاقا در ابتدا برای سرمایه‌گذاری در کشور ما راغب‌تر بودند. هیچکس در دنیای امروز منتظر دیگری باقی نمی‌ماند و همه دنبال منافع خودشان هستند.

وقتی می‌گوییم ســـال۱۹۹۰ تولید ناخالص ملی چینی‌ها ۴۰۰ میلیارد دلار بوده و امروز بعد از گذشت بیش از سی سـال ایـن عدد بیش از ۵۰ برابر شده و به رقم ۲۵ تریلیون رسیده است یعنی چه؟ در حالی که تولید ناخالص آمریکا سـی تریلیون اســت. این یعنی در چند سال آینده بزودی اقتصاد چین، آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت و این یک حقیقت واضح است.

این درک را حتی کشوری مثل امارات هم دارد که ذات آن وابسته به غرب است. ولی امروز صراحتا تصمیم گرفته یک سوم از ظرفیت آمـــوزش زبـــان خـارجـی مـــدارس خـــودش را بـه زبــان چینی اختصاص دهـد چـون کاملا احساس می‌کنند در آینده یکی از زبان‌های غالب جهان چینی خواهد بود. ما باید درک کافـی از تحولات جهانی و منطقه‌ای داشته باشیم لذا اقـدام اخیر وزیر آمـوزش و پــرورش در جهت اضافه کـردن زبـان چینی به زبان‌های خارجی که در مـدارس تدریس می‌شوند، یک اقدام کاملا عقلانی و منطقی بود. این زبـان می‌تواند به صـورت اختیاری توسط مـــدارس و دانـــش‌آمـــوزان انتخاب و تدریس شود.

مـا اگــر ایــن درک و فهم را در انتخاب‌های خودمان نداشته باشیم و تن به فضاسازی‌های رسانه‌ای گروه‌های غربگرا بدهیم در آینده دچـــار خـسـران جــدی خـواهـیـم شــد. تمام کشورهای دنیا به دنبال ایجاد چنین توازنی در ارتباطات خودشان هستند و ما نباید از این قافله عقب بمانیم.

*منبع: روزنامه ایران

https://eitaa.com/jtab_ir/1108

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *