حادثۀ عاشورا يكى از اين گونه جريانات است كه ريشۀ آن به پنجاه سال قبل و به ماجراى غصب خلافت از خاندان پيامبر و بازيگرى با حاكميّت دينى و خلافت اسلامى باز مى گردد. آن جريان انحرافى كه درمسأله رهبرى و خلافت پيش آمد، به تدريج جامعه را از سرچشمۀ زلال مكتب دورساخت. دشمنان ديرين اسلام و پيامبر، كم كم قدرت يافتند و با استيلا بر سرنوشت مسلمين و حكومت، اهداف و نيّات شوم خود را تحقّق بخشيدند. اگر آن ستم نخستين نبود و گستاخى فاحش نسبت به پيامبر و خاندان گرامى او انجام نمىگرفت، كار امّت پيامبر به آنجا نمىرسيد كه عزيزترين چهرۀ امّت اسلامى و يادگار معصوم پيامبر را در كربلا به شهادت برسانند و پس از آن قتل عام خونين، خاندان پيامبر را به اسارت ببرند.
عالمان ما در تمام ادوار تاریخ حیات اسلام صائنان دین بوده اند؛ مروجان شریعت و مبلغان رسالت الهی در روی زمین بوده اند؛ این عزیزان بوده اند که اسلام را از خطر تحریف حفظ کرده و نجات داده اند و جریان ناب و خالص اسلام را در طول قرن ها در پیکره امت جاری ساخته اند؛ روحانیت بر روی منابر، مساجد و تکیه ها و هیئات مذهبی روح و حقیقت اسلام را بیان نموده و مفسر حقایق قرآن بوده اند و در یک کلام، اسلام را قرن ها جاری کرده اند و اجازه تعطیلی آن را نداده اند و این زیباترین نقش جاودانه روحانیت عزیز ماست.