حادثۀ عاشورا يكى از اين گونه جريانات است كه ريشۀ آن به پنجاه سال قبل و به ماجراى غصب خلافت از خاندان پيامبر و بازيگرى با حاكميّت دينى و خلافت اسلامى باز مى گردد. آن جريان انحرافى كه درمسأله رهبرى و خلافت پيش آمد، به تدريج جامعه را از سرچشمۀ زلال مكتب دورساخت. دشمنان ديرين اسلام و پيامبر، كم كم قدرت يافتند و با استيلا بر سرنوشت مسلمين و حكومت، اهداف و نيّات شوم خود را تحقّق بخشيدند. اگر آن ستم نخستين نبود و گستاخى فاحش نسبت به پيامبر و خاندان گرامى او انجام نمىگرفت، كار امّت پيامبر به آنجا نمىرسيد كه عزيزترين چهرۀ امّت اسلامى و يادگار معصوم پيامبر را در كربلا به شهادت برسانند و پس از آن قتل عام خونين، خاندان پيامبر را به اسارت ببرند.